الدرس الثالث
کِتاب الْحَیاة
اَلْعلمُو الدّینُ جَناحانِ لِلإنسانِ لا یَقْدِرُ علـی الطَّیَرانِ إلا بِهِما . والأمّةُ الإسلامیّةُ هىأمّةٌ سائرةٌ نَحوَ الْکمالِ و الرُّشدِ و هى بِحاجةٍ إلـی هذَیْنِ الْجَناحَیْنِ.
والإسلامُ مُنْذُ ظهورِهِ شجَّع الْمسلمیـنَ علـی التَّفکُّرِ و التَّعلُّمِ.
درس سوم
کتاب زندگی
علم و دین دو بال برای انسان هستند که جز با آن دو نمی تواند پرواز کند و امّت اسلامی امّتی حرکت کننده به سوی کمال و رشد است و به این دو بال نیازمند است.
و اسلام از هنگام ظهورش مسلمانان را به فکر کردن و یادگیری تشویق کرده است.
لِذلک ألَّفَ الْمسلمونَ رَسائِلَ و کُتُباً عدیدةً فـى جمیع الْمَجالاتِ الْفکریَّةِ و الْعلمیَّةِ کالأدبِ و الْفلسَفَةِ و الطّبِّ و الرّیاضیّاتِ و الْفیزیاءِ و الزِّراعةِ و الصَّیْدَلَةِ ...
والْقرآنُ دُستورٌ لِحیاتِنا الْیَومیَّةِ و لیسَ کتاباً یتحدَّثُ عن الْعلوم بالتّفصیلِ و لکنْ فیه بعضُ الإشاراتِ الْعلمیَّةِ الّتـى اِکتشفَ عِلْمُ الْبشرِ بَعضَها حتّی الآنَ .
به همین سبب مسلمانان نامه ها و کتابهای بسیاری در همه ی زمینه ها ی فکری و علمی مانند ادبیات ، فلسفه، پزشکی ، ریاضیات ، فیزیک ، کشاورزی و دارو سازی تألیف کرده اند .
و قرآن قانون اساسی زندگی روزمرّه ی ماست و کتابی نیست که مفصّلاً درباره ی دانشها صحبت کند و در آن بعضی اشاره ها ی علمی وجود دارد که علم بشر تا به حالآن را کشف کرده است.
إلیک بعضَ هذه الآیاتِ:
1 - أصل الْعالَم:
﴿... أنَّ السَّماواتِ و الأرضَ کانتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما ﴾
أصلُ الْعالَمِ سِرٌّ غامِضٌ و الآیةُ تُخْبِرُ الْعالَمیـنَ عن حقیقةِ هذا الأمرِ مِن خِلال کلماتٍ وَجیزةٍ :
"کانت السَّماواتُ و الأرضُ مُلْتَصِقَتَیْنِ ثُم فَصَلَ اللّهُ بینهما ."
و اینک بعضی از این آیه ها :
1- اصل جهان:
که آسمان ها و زمین بسته بودند و آن دو را باز کردیم.
اصل جهانراز پیچیده ای است و این آیه به جهانیان درباره حقیقت این امر در خلال سخنانی مختصر و مفید خبر می دهد: " آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند سپسخداوند آن دو را از هم جدا کرد."
تَوَصَّلَالْباحِثونَ فـى عِلْمِ الْفَلَک فـى الْقرنِ الْعِشرینَ إلـی نظریَّةٍ خلاصتُها أنَّ الْمادَّةَ الأولَـی لِلْعالَمِ کانت جامدةً ثُم حَدَثَ فیهاانْفجارٌ شدیدٌ وانْفَصَلَتْ أجزاءُ تلکَ الْمادَّةِ و تَشَکَّلَت السَّماواتُ و الأرضُ !
محقّقان در علم اختر شناسی در قرن بیستم به نظریّه ای رسیده اند که خلاصه اش این است که مادّه ی نخستینِ جهان جامد بود. سپس انفجار شدیدی روی داد و اجزای آن مادّه جدا شد و آسمان ها و زمین تشکیل شد.
2- اَلشَّمسُ و الْقَمر
﴿وجَعَلَ الْقَمَرَ فیهنَّ ( فـى السَّماواتِ) نوراً و جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً﴾
2- خورشید و ماه
و ماه را در آن ها (در آسمان ها ) نور و خورشید را چراغ قرار داد.
کلمةُ "سِراج" تُعبِّرُ عن شـﻰءٍ ذﻯ نورٍ و حرارةٍ من ذاتِه و کلمةُ "نور" تُعبِّرُ عن مُجرَّدِ نورٍ لا حرارةَ فیه.
والآیةُ تقولُ : إنّ الْقمرَ یَبْعَثُ ضَوءًا لاحرارةَ فیه و مِن مَصدرٍ غیرِ ذاتـىٍّ . أمّا الشَّمسُ فهىمُضیئةٌ بِذاتِها فَتکونُ مصدراً لِلنّورِ و الْحرارةِ .
کلمه ی " چراغ" چیزی را بیان می کند که دارای نور است و از خودش گرما دارد و کلمه ی "نور"
نور محض را بیان می کند که گرمایی در آن نیست.
و آیه میگوید: ماه نوری را می فرستد که گرمایی ندارد و از منبعی غیر خودش است. امّا خورشید خود به خود فروزان است و منبع نور و گرماست.
و ما عَرَفَ الإنسانُ حقیقةَ الْقَمرِ إلا فـى الْقرنِ الْعِشرینَ و بعد هُبوطِ أوّلِ انسانٍ علـی سطحِه واکتِشافِه بأنَّه مُجرَّدُ کَوکبٍ هامِدٍ لا أثرَفیهِ لِلماءِ ولا لِلحیاةِ وهو یَعکِسُ ضوءَ الشَّمْسِ ....
و انسان حقیقت ماه را نشناخت جز در قرن بیستم و بعد از فرود آمدن اولین انسان بر سطح آن و کشف اینکه آن تنها سیّاره ای سرد و خاموش است که هیچ اثری از آب وزندگی در آن نیست و نور خورشید را منعکس می کند.
3 - دَوَرانُ الأرضِ
﴿وَ تری الْجِبالَ تَحْسَبُها جامدةً و هىتَمرُّ مرَّ السَّحابِ .﴾
3- چرخش زمین
و کوهها را می بینی. آن ها را جامد می پنداری در حالی که همچون ابر حرکت می کنند.
إنَّکَ لو تَنظُرُ إلـی الْجبالِ تَحْسِبُ أنّها ثابتةٌ و لکنَّ الْحقیقةَ غَیْرُذلک اَلْجبالُ تَمُرُّ أمامَکَ کَما یَمُرُّ السَّحابُ ؛ وسببُ ذلک دَورانُ الأرضِ و حَرکتُها .
حرکةُ الأرضِ لیستْ مخفیَّةً علـی أحَدٍ فـى عصرِنا ولکنَّها کانت مَجهولةً علـی الإنسانِ حتّی الْقرونِ الأخیرةِ . و قصّةُ غالیلةَ مشهورةٌ فـى هذا الْمجالِ .
اگر به کوهها نگاه کنی آن ها ثابت می پنداری ولی حقیقت غیر این است. کوه ها همان طور که ابر حرکت می کند در برابر تو در حرکتندو علّت آن چرخش و حرکت زمینی است.
حرکت زمین در عصر ما بر کسی مخفی نیست ولی تا قرن های اخیر بر انسان نا معلوم بود و داستان گالیله در این زمینه مشهور است.
هذه کانت بعضَ الإشاراتِ العلمیَّةِ فـى الْقرآنِ الْکریـم ، الّتـﻰ اکْتَشَف الْعلمُ حقیقتَها حتّی الآنَ.
و نَعلَمُ أنَّ الإشاراتِ الْعلمیَّةَ فـى آیاتِ الْقرآنِ الْکریـم لَیسَت هدفاً بِحدِّ ذاتِها ، بل هىآیاتٌ تُثْبِتُ لَنا صِدْقَ ادّعاءِ نزولِ الْقرآنِ من جانبِ اللّهِ تَبارکَ و تَعالَی .
﴿ إنَّ فـى ذلک لآیاتٍ لِقَومٍ یَعقِلونَ﴾
این پاره ای اشاره های علمی در قرآن کریم بود که علم تا به حال حقیقت آن را کشف کرده است.
و می دانیم که اشاره های علمی در آیه ها ی قرآن کریم فـی نفسه هدف نیست بلکه آیههایی است که راست بودنِ ادّعای نازل شدنِ قرآن را از جانب خداوند تبارک و تعالی ( نام او پر برکت و بلند بادا) برای ما ثابت می کند.
(به راستی که در آن آیه هایی وجود دارد برای قومی که می اندیشند.)