الدرس الثالث

کِتاب الْحَیاة

اَلْعلمُو الدّینُ جَناحانِ لِلإنسانِ لا یَقْدِرُ علـی الطَّیَرانِ إلا بِهِما . والأمّةُ الإسلامیّةُ هىأمّةٌ سائرةٌ نَحوَ الْکمالِ و الرُّشدِ و هى بِحاجةٍ إلـی هذَیْنِ الْجَناحَیْنِ.

والإسلامُ مُنْذُ ظهورِهِ شجَّع الْمسلمیـنَ علـی التَّفکُّرِ و التَّعلُّمِ.

درس سوم

کتاب زندگی

علم و دین دو بال برای انسان هستند که جز با آن دو نمی تواند پرواز کند و امّت اسلامی امّتی حرکت کننده به سوی کمال و رشد است و به این دو بال نیازمند است.

و اسلام از هنگام ظهورش مسلمانان را به فکر کردن و یادگیری تشویق کرده است.

 

لِذلک ألَّفَ الْمسلمونَ رَسائِلَ و کُتُباً عدیدةً فـى جمیع الْمَجالاتِ الْفکریَّةِ و الْعلمیَّةِ کالأدبِ و  الْفلسَفَةِ و الطّبِّ و الرّیاضیّاتِ و الْفیزیاءِ و الزِّراعةِ و الصَّیْدَلَةِ ...

والْقرآنُ دُستورٌ لِحیاتِنا الْیَومیَّةِ و لیسَ کتاباً یتحدَّثُ عن الْعلوم بالتّفصیلِ و لکنْ فیه بعضُ الإشاراتِ الْعلمیَّةِ الّتـى اِکتشفَ عِلْمُ الْبشرِ بَعضَها حتّی الآنَ .

 

به همین سبب مسلمانان نامه ها و کتابهای بسیاری در همه ی زمینه ها ی فکری و علمی مانند ادبیات ، فلسفه،  پزشکی ، ریاضیات ، فیزیک ، کشاورزی و دارو سازی تألیف کرده اند .

و قرآن قانون اساسی زندگی روزمرّه ی   ماست و کتابی نیست که مفصّلاً درباره ی دانشها صحبت کند و در آن بعضی اشاره ها ی علمی وجود دارد که علم بشر تا به حالآن را کشف کرده است.

 

 إلیک بعضَ هذه الآیاتِ:

1 -  أصل الْعالَم:

﴿... أنَّ السَّماواتِ و الأرضَ کانتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما ﴾

أصلُ الْعالَمِ سِرٌّ غامِضٌ و  الآیةُ تُخْبِرُ الْعالَمیـنَ عن حقیقةِ هذا الأمرِ مِن خِلال کلماتٍ وَجیزةٍ :

"کانت السَّماواتُ و الأرضُ مُلْتَصِقَتَیْنِ ثُم فَصَلَ اللّهُ بینهما ."

 

و اینک بعضی از این آیه ها :‌

1- اصل جهان:

 که آسمان ها و زمین بسته بودند و آن دو را باز کردیم.

اصل جهانراز پیچیده ای است و این آیه به جهانیان درباره حقیقت این امر در خلال سخنانی مختصر و مفید خبر می دهد: " آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند سپسخداوند آن دو را از هم جدا کرد."

 

تَوَصَّلَالْباحِثونَ فـى عِلْمِ الْفَلَک فـى الْقرنِ الْعِشرینَ إلـی نظریَّةٍ  خلاصتُها أنَّ الْمادَّةَ الأولَـی لِلْعالَمِ کانت جامدةً ثُم حَدَثَ فیهاانْفجارٌ شدیدٌ وانْفَصَلَتْ  أجزاءُ تلکَ الْمادَّةِ و تَشَکَّلَت السَّماواتُ و الأرضُ !

 

محقّقان در علم اختر شناسی در قرن بیستم به نظریّه ای رسیده اند که خلاصه اش این است که مادّه ی نخستینِ جهان جامد بود. سپس انفجار شدیدی روی داد و اجزای آن مادّه جدا شد  و آسمان ها و زمین تشکیل شد.

 

2- اَلشَّمسُ و الْقَمر

﴿وجَعَلَ الْقَمَرَ فیهنَّ ( فـى السَّماواتِ) نوراً و جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً﴾

2-  خورشید و ماه 

و ماه را در‌ آن ها (در آسمان ها ) نور و خورشید را چراغ قرار داد.

 

کلمةُ "سِراج"  تُعبِّرُ عن شـﻰءٍ ذﻯ نورٍ و حرارةٍ من ذاتِه و  کلمةُ "نور" تُعبِّرُ عن مُجرَّدِ نورٍ لا حرارةَ فیه.

والآیةُ تقولُ : إنّ الْقمرَ یَبْعَثُ ضَوءًا لاحرارةَ فیه و مِن مَصدرٍ غیرِ  ذاتـىٍّ . أمّا الشَّمسُ فهىمُضیئةٌ بِذاتِها فَتکونُ مصدراً لِلنّورِ و الْحرارةِ .

 

کلمه ی " چراغ" چیزی را بیان می کند که دارای نور است و از خودش گرما دارد و کلمه ی "نور"

نور محض را بیان  می کند که گرمایی در آن نیست.

 

و آیه میگوید: ماه نوری را می فرستد که گرمایی ندارد و از منبعی غیر خودش است. امّا خورشید خود به خود فروزان است و منبع نور و گرماست.

 

و ما عَرَفَ الإنسانُ حقیقةَ الْقَمرِ إلا فـى الْقرنِ الْعِشرینَ و بعد هُبوطِ أوّلِ انسانٍ علـی سطحِه واکتِشافِه بأنَّه مُجرَّدُ کَوکبٍ هامِدٍ لا أثرَفیهِ لِلماءِ ولا لِلحیاةِ وهو یَعکِسُ ضوءَ الشَّمْسِ ....

 

و انسان حقیقت ماه را نشناخت جز در قرن بیستم و بعد از فرود آمدن اولین انسان بر سطح آن و کشف اینکه آن تنها سیّاره ای سرد و خاموش است که هیچ اثری از آب وزندگی در آن نیست و نور خورشید را منعکس می کند.

 

3 - دَوَرانُ الأرضِ

﴿وَ تری الْجِبالَ تَحْسَبُها جامدةً و هىتَمرُّ مرَّ السَّحابِ .﴾

 

3- چرخش زمین

و کوهها را می بینی. آن ها را جامد می پنداری در حالی که همچون ابر حرکت می کنند.

 

إنَّکَ لو تَنظُرُ إلـی الْجبالِ تَحْسِبُ  أنّها ثابتةٌ و لکنَّ الْحقیقةَ غَیْرُذلک اَلْجبالُ تَمُرُّ أمامَکَ کَما یَمُرُّ السَّحابُ ؛ وسببُ ذلک دَورانُ الأرضِ و حَرکتُها .

حرکةُ الأرضِ لیستْ مخفیَّةً علـی أحَدٍ فـى عصرِنا ولکنَّها کانت مَجهولةً علـی الإنسانِ حتّی  الْقرونِ الأخیرةِ . و قصّةُ غالیلةَ مشهورةٌ فـى هذا الْمجالِ .

 

اگر به کوهها نگاه کنی آن ها ثابت می پنداری ولی حقیقت غیر این است. کوه ها همان طور که ابر حرکت می کند در برابر تو در حرکتندو علّت آن چرخش و حرکت زمینی است.

حرکت زمین در عصر ما بر کسی مخفی نیست ولی تا قرن های اخیر بر انسان نا معلوم بود و داستان گالیله در این زمینه مشهور است.

 

هذه کانت بعضَ الإشاراتِ العلمیَّةِ فـى الْقرآنِ الْکریـم ، الّتـﻰ اکْتَشَف الْعلمُ حقیقتَها حتّی الآنَ.

و نَعلَمُ أنَّ الإشاراتِ الْعلمیَّةَ فـى آیاتِ الْقرآنِ الْکریـم لَیسَت هدفاً بِحدِّ ذاتِها ، بل هىآیاتٌ تُثْبِتُ لَنا صِدْقَ ادّعاءِ نزولِ الْقرآنِ من جانبِ اللّهِ تَبارکَ و تَعالَی .

﴿ إنَّ فـى ذلک لآیاتٍ لِقَومٍ یَعقِلونَ﴾

 

این پاره ای اشاره های علمی در قرآن کریم بود که علم تا به حال حقیقت آن را کشف کرده است.

و می دانیم که اشاره های علمی در آیه ها ی قرآن کریم فـی نفسه هدف نیست بلکه آیههایی است که راست بودنِ ادّعای نازل شدنِ قرآن را از جانب خداوند تبارک و تعالی ( نام او پر برکت و بلند بادا) برای ما ثابت می کند.

(به راستی که در آن آیه هایی وجود دارد برای قومی که می اندیشند.)


اَلدَّرسُ الثّانـى

فـى خدمة الْبؤساءِ

اَلْهَواءُ حارٌّ و النّاسُ فـى بُیوتِهِم . خَرجَ علـىٌّ (ع) إلـی السّوقِ.

لا تَخْرُج الآنَ .          اَلشَّمسُ مُحْرِقَهٌ .

لا ...لعلَّ ذا حاجةٍ یَطْلُبُ مُساعدةً .

درس  دوم

در خدمت فقیران

هوا گرم است و مردم در خانه هایشان هستند علی (ع) به سوی بازار خارج شد.

اکنون خارج نشو. خورشید سوزان است.

نه .... شاید نیازمندی کمک بخواهد.

 

و فـى الطّریقِ :

ثَقیلةٌ ...ثقیلةٌ. لکنْ لا حیلةَ ...اَلأطفالُ ...اَلْجوعُ ...اَلْعطَشُ ...ماذا أفْعَلُ؟!

فَنَظَرَ إلیها علـىّ (ع) !

فَجاءَ و أخَذَ مِنها القِربَةَ . فحَمَلَها إلـی بیتِها ... و سَألَها عَن حالِها :

بَعَثَ علـی بنُ أبـﻰ طالبٍ زَوجـى إلـی الثُّغورِ ....و بعدَ أیّامٍ سَمِعنا خَبَرَ وفاتِهِ!

 

و در  راه:

سنگین است .... سنگین است. ولی چاره ای نیست ...کودکان ... گرسنگی... تشنگی .... چه کار کنم؟!

علی (ع) به او نگاه کرد! سپس آمد و مشک را از او گرفت و به خانه اش برد... و از حال او پرسید:

علی بن ابی طالب همسرم را به مرزها فرستاد ... و بعد از چند روز خبر وفات  او را شنیدیم.

 

و لـى أطفالٌ یَتامَی و لَیسَ عندﻯ شـﻰءٌ.

فقد ألْجَأتْنـى  الضَّرورةُ إلـی خدمةِ النّاسِ .

ذهب علـىٌّ (ع) محزوناً إلـی دارِ الْحکومةِ وحَمَلَ زنبیلاً فیه طعامٌ.

فَرَجَعَ و قَرَعَ الْبابَ .

مَن یَقْرَعُ الْبابَ؟ 

 

و کودکان یتیمی دارم و چیزی ندارم.

و نیاز مرا به خدمت مردم واداشته است.

علـی (ع) غمگین به دار الحکومه رفت و زنبیلـی را که در آن غذا بود برداشت.

پس برگشت و در زد.

چه کسی در می زند؟

 

 

أنا ذلکَ الْعبدُ الَّذى حَمَلَ مَعَک القِرْبةَ ....اِفْتَحـى الْبابَ ..... إنَّ مَعـى شیئاً لِلأطفالِ .....

رَضِىَ الله عنکَ و حَکَمَ بینـى و بیْنَ علـىّ بن أبـى طالبٍ !

فدخلَ علـىٌّ (ع) و قالَ:

إنـّى  أحِبُّ اکْتِسابَ الثَّوابِ ، فَانْتَخِبـى بَیْنَ هذیْنِ الأمْریْنِ : تَهیئةِ الْخُبْزِ أو اللَّعِبِ مع الأطفالِ .

 

من همان بنده ای هستم که مشک را همراه تو برداشت ... در را باز کن.... برای بچّه ها چیزی همراهم است.

خدا از تو راضی باشد و میان من و علی بن ابی طالب داوری کند.

پس علی (ع) وارد شد و گفت:

من به دست آوردن ثواب را دوست دارم. پس یکی از این دو کار را انتخاب کن: تهیه کردن نان یا بازی کردن با بچّه ها را.

 

أنا أقْدَرُ مِنْکَ علـی تَهْیئَةِ الْخُبزِ؛ فَالْعَبْ أنتَ مع الأطفالِ !

فذهبَ علـىٌّ (ع) إلـی  طِفْلَیْنِ صغیـرَیْنِ مِن بَینِهِم ، و جَعَلَ الْخُبزَ فـى فَمِهِما و هو یقولُ لِکُلٍّ مِنهُما :

یا بُنـىَّ! اِجْعَلْ علـىّ بنَ أبـى طالبٍ فـى حِلٍّ مِمَّا مرَّ فـى أمْرِکَ !

و بعدَ ساعةٍ .

أخى ! اُسْجُر التَّنّورَ .

 

من از تو در تهیه نان تواناتر هستم. پس تو با بچه ها بازی کن.

پس علی (ع) از میان آنان به سوی دو کودک کوچک رفت و نان در دهان آن دو گذاشت در حالی که به هر یک از آن دو می گفت:

ای پسرکم! علی ابن ابی طالب را در آنچه بر شما گذشت حلال کن.

و بعد از ساعتی.

 برادرم تنور را روشن کن .

 

اَللّهُمَّأفْرِغْ علـی هذا الرَّجُلِ خیْرَک و ثوابَکَ...و لکن...علـىٌّ بنُ أبـىطالبٍ...کیفَ...؟! هو لا ینظرُ إلـی حالِ الْمحرومیـنَ ... نَحنُ مَحرومونَ و لکن هو...!!

فبادَرَ علـىٌّ (ع) إلـی سَجْرِهِ .

فلَمّا أشْعَلَهُ :

ذُقْ یا علـىُّ ! هذا جَزاءُ مَن نَسِـﻰَ الْمَساکیـنَ و الْیَتامَی !

 

خدایا خیر و ثوابت را بر این مرد فرو بریز ... ولی ... علی بن ابی طالب ...چگونه ... ؟! او به حال محرومان نگاه نمی کند ... ما محروم هستیم ولی او ... !

پس علی (ع) اقدام به روشن کردن آن نمود.

سپس وقتی آن را روشن کرد:

ای علی بچش. این سزای کسی است که درماندگان ویتیمان را فراموش کرده است .

 

 

حینَئذٍ جاءَت امْرأةٌ و شاهَدَتْ خلیفةَ الْمسلمیـنَ وتَعَجَّبَتْ!

ویْحَکِ ... أتعلَمیـنَ مَن هو ؟! هو أمیـرُ الْمؤمنیـنَ ...

ویلٌ لـى . ماذا أفعلُ ؟!  فَذَهَبَتْ إلَیْهِ و هى تَعْتَذِرُ!

وا حَیائى ... واحَیائى ... عفواً ... معذرةً ... یا أمیـرَ الْمؤمنیـنَ ... عفواً ...

لا... لا.... بل واحَیائى منک فیما قَصَّرْتُ فـى أمْرِک !

 

در این هنگام زنی آمد و خلیفه ی مسلمانان را دید و تعجب کرد.

وای بر تو ... آیا می دانی او کیست؟ او امیر المؤمنین است.

وای بر من . چه کار کنم؟‌پس به سوی او رفت در حالی که معذرت می خواست.

شرمم باد ... شرمم باد ... ببخشید ... معذرت ... ای امیر المؤمنین ... ببخشید ...

نه ... نه .... بلکه من از تو شرمم باد به خاطر اینکه در کار تو کوتاهی کرده ام .


اَلدَّرْسُ الْأوّلُ

إلهى...

﴿رَبِّ ﭐشْرَحْ لـى صَدرى و یَسِّرلـى أمْرى وَ احْلُلْ عُقْدَ‎ةً مِن لِسانـى  یَفْقَهوا قَولـى﴾

اَللّهُمَّ أخْرِجْنـى  مِن ظُلُماتِ الْوهْمِ و أکْرِمنـى  بِنورِ الْفَهْمِ.

اَللّهُمَّ ﭐفْتَحْ عَلَیْنا أبْوابَ رَحْمَتِکَ.

وَﭐنشُرْ عَلَیْنا خَزائِنَ  عُلومِکَ.

 

درس اول

پروردگارا، سینه ام را برایم فراخ کن  (بگشای ) و کارم را برایم آسان گردان و گره

از زبانم باز کن تا سخنم را بفهمند.

خدایا مرا از تاریکی های پندار خارج کن و مرا با نور فهم گرامی بدار.

خدایا درهای رحمتت را برما بگشای.

و گنجینه های دانش هایت را برما باز کن.

 

ربِّ ...  رَبِّ  یَسِّر و لاتُعَسِّر .

اَللّهُمَّ فَرِّحْ قلبـﻰ .

اَللّهُمَّ انْهَجْ لـى إلـی مَحَبَّتِکَ سَبیلاً سَهْلَةً.

إلَهىلا تَجْعَلْ لِلشَّیطانِ عَلـى عقلـى سبیلاً .

ولا لِلْباطِلِ عَلـی عَملـى دَلیلاً .

اَللّهُمَّ ألْهِمْنا طاعَتَکَ و  جَنِّبْنا مَعْصِیَتَکَ.

 

پروردگارا.... پروردگارا  آسان بگیر و سخت نگیر.

خدایا قلبم را شاد کن.

خدایا راه آسانی را به سوی محبتت به من نشان بده.

خدایا برای شیطان راهی بر عقل من قرار نده.

و راهنمایی برای باطل بر کار من قرار نده.

خدایا بندگی ات را به ما الهام کن و گناه به درگاهت را از ما دور کن.

 

بِرَحْمتک یا أرْحَمَ الرّاحِمیَن .

 [ امید ما] به رحمتت است ای مهربان ترین مهربانان.




‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍پاسخ تمرین های درس دهم عربی اول دبیرستان:

التمرین الاول :

جمله های زیر را جای مناسبی از جدول قرار دهید :

 

جمله اسمیه

مبتدا

خبر

نوع خبر

۱

الحمدُ

للهِ

شبه جمله(جارومجرور)

۲

الرائدُ

لایکذبُ

جمله(فعلیه)

۳

هؤلاء

مصابیحُ

مفرد(اسم)

۴

الصدقُ

رأسُ

مفرد(اسم)

۵

شرفُ

بالمکینِ

شبه جمله(جارومجرور)

 

 

التمرین الثانی :

فاعل را به مبتدا و مبتدا را به فاعل تبدیل کن و تغییرات لازم را انجام بده :

۱.  المومنون یأمرون بالمعروف.

۲. الوالدان یعطفان علینا.

۳. ساعدت التلمیذتان امهما .

۴. المسلمات یجتمعن فی المسجد.

۵.تعطف الممرضات علی المرضی.

۶.رفع المسلمون اعلام الحضارة فی العالم.

 

التمرین الثالث :

خطا را در هر عبارت مشخص کرده و سپس صحیح آن را بنویسید:

۱.لایحصلُ (لاتحصلُ)

۲.المعلمُ(المعلمون)

۳.حسنَ(حسنُ)

۴.ترفعُ(یرفعُ) – قیمةُ(قیمةَ)

 

التمرین الرابع:

در هر تصویر جای خالی را پر کنید :

فاعل : قطة – مفعول : فئراناً

مبتدا : هی / نحن  -  خبر: لاتذهب/جربنا

مفعول: (ها) در نهاجمها – جاروجرور:من مکانِ

فعل:اهاجم/اغتنموا – فاعل:أنا / (و) در اغتنموا

فعل:تقدمت/شاهد/تهرب  -  فاعل:هی / الجمیع / القطة

لازم:فرحن – متعدی:شاهدت

 

التمرین الخامس :

۱.میوه برای سلامتی بدن مفید است.

الف.الفاکهة مفیدة لسلامة البدن.

۲.فرصت را برای یادگیری غنیمت شمارید.

ب.اغتنموا الفرصة للتعلم.

۳.مسلمانان برای کاری مهم در مسجد جمع می شوند.

الف.یجتمع المسلمون لأمر مهم فی المسجد.

 

التمرین السادس:

الاعراب و تحلیل صرفی صحیح را انتخاب کنید.

العاقلُ یغتنمُ الفرصة فی الحیاة .

العاقلُ : اسم-مشتق(اسم فاعل)-مذکر-معرب / مبتدا و مرفوع و جمله اسمیه

یغتنم : فعل-مضارع-للغائب-مزیدثلاثی-متعد-معرب/فعل و فاعله ضمیر هو مستتر و جمله فعلیه وخبرمن نوع فعلیه و مرفوع محلا.

الفرصة :اسم-جامد-معرب-مفرد-مونث/ مفعول و منصوب

فی:حرف جر – مبنی علی السکون

الحیاة:اسم-مفرد-مونث-جامد-معرب/مجرور به حرف جر

 

 


‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍پاسخ تمرین های درس نهم عربی اول دبیرستان:

التمرین الاول :

صحیح و غلط را در عبارتهای زیر تعیین کنید.

۱.امام با حرکتش اصلاح امت پیامبر خدا را قصد کرد. (صحیح)

۲.خداوند توبه حر را پذیرفت .(صحیح)

۳.کاروان امام (ع) به کوفه رسید .(غلط)

۴. اهل کوفه برای دعوت امام (ع) نامه ها نفرستادند.(غلط)

 

التمرین الثانی :

جای خالی را با صیغه مناسب پر کنید.

۱.یرفعُ

۲.یرفعُ

۳.یقربانِ

۴.یقربُ

۵.یصدقونَ

۶.یصدقُ

۷.یتعبنَ

۸.تتعبُ

 

التمرین الثالث :

خطاهای موجود در اعراب و تحلیل صرفی را اصلاح کنید.

ینجح : فعل مضارع – للغائب – مجرد ثلاثی – معرب / فعل مرفوع و فاعله (الصادق) و جمله فعلیه.

الصادق : اسم – مفرد – مذکر – مشتق – اسم فاعل – معرب / فاعل و مرفوع

و : حرف – مبنی علی الفتح

یفشل : فعل مضارع – للغائب – مجرد ثلاثی – معرب / فعل مرفوع و فاعله (الکاذب) و جمله فعلیه.

الکاذب : اسم – مفرد – مذکر – مشتق – اسم فاعل – معرب / فاعل و مرفوع .

 

 

 

 

التمرین الرابع :

جدول را با استفاده از کلماتی که در عبارتهای زیر آمده پر کنید .

انواع فاعل

اسم ظاهر

الله

ضمیر بارز

ضمیر(و) در اذکروا

ضمیر مستتر

ضمیر(انت) در (اخرج) و ضمیر (هی) در (تذهب)

مفعول به

جار و مجرور

مفعول به

المومن – قوم – نعمة – السیئة

جارو مجرور

برحمة – من الظلمات – الی النور - علیکم

 

التمرین الخامس :

عبارتهای زیر را به عربی برگردانید.

۱.علم ، انسان را به خداوند نزدیک می کند .

(العلم یقرب الانسان الی الله)

۲.وقت نماز رسیده است الان می رویم و نماز می خوانیم .

(قدحان وقت الصلاة نذهب الان و نصلی )

۳.آنها نور حق را ندیدند و از حقیقت دور شدند .

(اولئک ما ابصروا نور الحق و ابتعدوا عن الحقیقة )

 

التمرین السادس :

مترادف و متضاد را تعیین کنید .

الشاب # العجوز           الثوب = اللباس             السوء  # الحسن

الجید = الطیب              وجد # فقد                      تحت  # فوق

بعث = ارسل                علینا # لنا                     الابن =  الولد     

اقترب  # ابتعد             الفتی = الشاب               الحسنة  # السیئة

 

 

 


پاسخ تمرین های درس هشتم عربی اول دبیرستان

التمرین الاول :

کلماتی که زیر آنها خط کشیده شده را در جای مناسب از جدول قرار بده :

الف :

 

المبنی

علی الضم

علی الفتح

علی الکسر

علی السکون

الاسم

نحنُ

الذینَ

هذه

منْ

الفعل

وجدوا

وعظَتْه

-

درسْنا

الحرف

-

-

لِـ

فی

 

ب:

 

المعرب

المرفوع

المنصوب

المجرور

المجزوم

الاسم

صعبٌ

کلَّ

الماءِ - الجاهلِ

-

الفعل

یعتمدُ

-

-

لاتتکاسلْ

 

التمرین الثانی :

هر کلمه از ستون اول را به آنچه مناسبش است از ستون دوم وصل کن :

کیفَ : اسم استفهام و مبنی علی الفتح

اُدرسْ : فعل امر و مبنی لی السکون

هؤلاءِ :اسم اشاره و مبنی علی الکسر

هی : ضمیر منفصل مرفوع و مبنی علی الفتح

الذی : موصول خاص و مبنی علی السکون

یعلمُ : فعل مضارع مرفوع و معرب

 

التمرین الثالث :

در ترجمه عبارتهای زیر ،صحیح را تعیین کن :

1.آولئک الذین صدقوا و اولئک هم المتقونَ.

آنان کسانی اند که راست گفتند و آنان همان پرهیزکارانند .

2.فاصبرْ علی ما یقولونَ و سبّح بحمد ربّک .

پس بر آنچه می گویند شکیبا باش و به ستایش پروردگارت تسبیح گوی.

3.إنّی لما أنزلتَ الیّ من خیرٍ فقیرٌ .

همانا من به آنچه از نیکی به سویم فرستی ،نیازمندم .


پاسخ تمرین های درس هفتم عربی اول دبیرستان :

التمرین الاول :

در جای خالی موصول مناسب قرار دهید :

1.التی

2.اللّتی

3.ما

4.من

5.الذینَ

 

التمرین الثانی :

جای خالی را مطابق نمونه کامل کنید :

المومنة هی التی تتوکّلُ علی الله فی الحیاة.

المومنونَ هم الذین یتوکّلون علی الله فی الحیاة.

المومناتُ هنّ اللّاتی یتوکّلنَ علی الله فی الحیاة .

 

التمرین الثالث :

در ترجمه عبارتهای زیر ، صحیح را معین کن :

1.الحمد لله الذی له ما فی السماوات و ما فی الارض.

سپاس خدای را که آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آن اوست

2.قد افلح المومنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون

به تحقیق مومنانی که در نمازهایشان فروتنند رستگار شدند.

3.العاجزُ من عجزَ عن اکتساب الثواب .

ناتوان کسی است که از به دست آوردن ثواب عاجز باشد .

 

التمرین الرابع :

در تجزیه کلماتی که با خط مشخص شده اند صحیح را انتخاب کن:

الف.هو: اسم ، ضمر منفصل للغائب

ب.الذی : اسم،موصول خاصّ ، للمفرد المذکر

ج.أرسلَ :فعلٌ ماضٍ ، للغائب ، مزید ثلاثی

د.ــه : اسم ، ضمیر متصل للنصب أو للجرّ

 


پاسخ تمرین های درس ششم عربی اول دبیرستان :

التمرین الاول :

جای خالی را کامل کنید :

هوشکرَ ربّه.

هکاشکرا ربّهما.

همشکروا ربّهم .

هیشکرتْ ربّها.

هماشکرتا ربّهما .

هنّشکرْنَ ربّهنّ .

 

 

 

أنتَتشکرُ ربّکَ.

انتماتشکرانِ ربّکما.

انتمتشکرونَ ربّکم.

انتِتشکرینَ ربّکِ .

انتماتشکرانِ ربّکما.

انتنّتشکرْنَ ربکنّ .

 

 

 

اُشکرْربّکَ .

اشکراربّکما.

اشکرواربّکم.

اشکریربّکِ .

اشکراربّکما.

اشکرنَربّکنّ .

 

التمرین الثانی :

جای خالی را پر کنید :

هوناجحٌ .

هماناجحانِ.

همناجحونَ.

هیناجحةٌ.

هماناجحتانِ.

هنّناجحاتٌ .

 

 

 

هومجتهدٌ.

همامجتهدانِ .

هممجتهدونَ.

هیمجتهدةٌ .

همامجتهدتانِ.

هنّمجتهداتٌ.

 

التمرین الثالث :

خطاها را در ترجمه ی عبارتهای زیر تصحیح کنید :

1.هم مشغولون بمطالعة دروسهم و نحن نفکّر فی الامتحان .

آنها سرگرم مطالعه درسهایشان هستند و ما به امتحان فکر می کنیم .

2.انتم تتعلّمون الللغة العربیّة لأنّها لغة القرآن .

شما زبان عربی را فرامی گیرید چون آن زبان قرآن است .

3.الیوم اکملت لکم دینکم و اتممتُ علیکم نعمتی .

امروز دینتان را برای شما کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم.

 

التمرین الرابع :

کلمات زیر را با ضمیر (یاء) بنویسید .

علّمَ:علّمنی           معلم : معلمی          ینصرُ : ینصرنی        

بـ : بی                 أکرمَ : أکرمنی             قلم : قلمی


پاسخ تمرین های درس پنجم عربی اول دبیرستان

 

التمرین الاول:

1.بشیر (صفت مشبه ) # نذیر (صفت مشبه )

2.کافر (اسم فاعل) # مؤمن (اسم فاعل)

3.ناقص (اسم فاعل)  # کامل  (اسم فاعل)

 

التمرین الثانی :

مشتق

نوع مشتق

معنی

أمّارة

اسممبالغه

بسیارامرکننده

أحسن

اسم تفضیل

نیکوتر(در اینجا به معنی نیکوترین)

حمید

صفتمشبه

ستوده

مجید

صفتمشبه

سرافراز

مشرق

اسمزمان و مکان

مشرق

مغرب

اسمزمان و مکان

مغرب

 

 

 

 

التمرین الثالث :

در تجزیه کلماتی که زی آنها خط کشیده شده صحیح را مشخص کنید :

رزقَ : فعل ماض ، للغائب ، مجرد ثلاثی

صالح : اسم ، مفرد ، مذکر ، مشتق (اسم فاعل )

 


پاسخ تمرین های درس چهارم عربی اول دبیرستان

 

التمرین الاول :

1.الف

2.ج

 

التمرین الثانی:

 

یا صانع کل مصنوع

یا خالق کل مخلوق

یا رازق کل مرزوق

یا مالک کل مملوک

یا کاشف کل مکروب

یا ساتر کل معیوب

 

التمرین الثالث :

 

اسم فاعل

اسم مفعول

فعل

 

ترجمه

 

ترجمه

شاهدَ

مُشاهِد

بیننده

مُشاهَد

دیده شده

إستخرجَ

مُستخرِج

استخراج کننده

مُستخرَج

استخراج شده

إعتمدَ

مُعتمِد

اعتمادکننده

مُعتمَد

مورداعتماد

بشّرَ

مُبشّر

بشارت دهنده

مُبشّر

بشارت داده شده

إنتظرَ

مُنتظِر

منتظر

مُنتظَر

موردانتظار

 

 

 

 

 

 

 





التمرین الرابع :

شاهدَ = رأی           الوالدة = الاُم              الرخیص # الباهظ

البیع # الشراء         لاأدری = لاأعلم           منحَ = وهبَ

وراء = خلفَ          اُخرجْ # اُدخلْ             بعیدٌ عن # قریب من

 


پاسخ تمرین های درس سوم عربی اول دبیرستان

التمرین الاول

بر اساس متن، صحیح را معین کنید.

1.صحیح

2.صحیح

3.غلط

4.صحیح

 

التمرین الثانی

افعال مزید را تعیین کرده و در جای مناسب بنویسید.

1.ینقلبُ

2.جاهد

3.أرسلنا

4.کفّرْ

5.إستکبرَ

 

التمرین الثالث

جای خالی را مناسب با ضمیر کامل کن

 

هم

هنّ

هما

أنتما

أنتنّ

أنتم

ماضی إستضعفَ

إستضعفوا

إستضعفنَ

إستضعفا

إستضعفتما

إستضعفتنّ

إستضعفتم

مضارع یتعارضُ

یتعارضونَ

یتعارضنَ

یتعارضانِ

تتعارضانِ

تتعارضنَ

تتعارضونَ

امر تعلّمَ

 

 

 

تعلّما

تعلّمنَ

تعلّموا

 

التمرین الرابع

هر فعل را در جای مناسبش بنویس

إفتعال : إفتتحَ – إجتنبوا – نکتسبُ – ینتصرونَ

تفعّل : تبسّم – تنزّلُ

إنفعال : إنصرفَ – تنبسطُ – إنقلبَ

 

التمرین الخامس

صحیح را معین کنید .

1.تسلیم نمی شوند

2.جهاد کن

3.بیاموز – می آموزی

 


پاسخ تمرین های درس دوم عربی اول دبیرستان

التمرین الاول :

1.صحیح

2.غلط

3.غلط

 

التمرین الثانی :

فاعلَ : هاجرَ – کاتبَ - جالسَ

فعّلَ : علّمَ – قدّمَ - کبّرَ

أفعلَ : أکرمَ – أشرکَ - أحسنَ

یُفاعلُ : یُهاجرُ – یکاتبُ - یجالسُ

یُفعّلُ :یُعلّمُ – یُقدّمُ - یُکبّرُ

یُفعِلُ : یُکرِمُ – یُشرکُ - یُحسِنُ

مُفاعلة : مُهاجرة – مکاتبة - مجالسة

تفعیل : تعلیم – تقدیم - تکبیر

إکرام : إکرام – إشراک – إحسان

 

التمرین الثالث :

1.أحسَنَ

2.أنزلنا

3.ثَبّتَ

4.نزّلنا

 

التمرین الرابع :

باب

ماضی

مضارع

امر

إفعال

أکرمتُ(گرامی داشتیم)

نُکرمُ(گرامی می داریم)

أکرِموا(گرامی بدارید)

تفعیل

نزّلَ(نازل کرد)

تنزّلونَ(نازل می کنید)

نزّلَ(نازل کن)

مفاعلة

جاهدنَ(جهادکردند)

تجاهدینَ(جهاد می کنی)

جاهدی(جهاد کن)

 

التمرین الخامس:

1.مؤمن به هنگام برخورد با مشکلات احساس ضعف نمی کند.

2.خدایا دلهای ما را به نور ایمان و یقین روشن کن .

3.اینان سعادت را در کمک کردن به دیگران یافتند.

4.مؤمنان با مالهایشان و جانهایشان در راه خدا جهاد می کنند.

 


پاسخ تمرینات درس اول عربی اول

 

التمرین الاول :

1.مفاتح

2.اعبدی

3.علماء

4.یأمرون

5.امرأة

6.ارکان

 

رمز  : فعل أمر

 

التمرین الثانی :

ماضی : ضحکوا(خندیدند)عصفت(وزید) فقدتم(از دست دادید) عزمنا(تصمیم گرفتیم)

مضارع : یکشفان (کشف می کنند) نصدق (راست می گوییم) یخسر (ضرر می کند) تقدرین (می توانی)

أمر : اُترک (ترک کن) إحملا (حمل کنید) إفتحوا (باز کنید) ارحموا (رحم کنید)

نهی : لاتقنطی (ناامید نشو) لاتحبسا(حبس نکنید) لاتظلموا(ستم نکنید) لاتیأس (مأیوس نباش)

 

التمرین الثالث :

1.لاتلبسوا

2.لاتحزنْ

3.لاتقربا

 

التمرین الرابع :

ماضی

منفی (ماضی)

مضارع

منفی(مضارع)

نهی(از مضارع مخاطب)

تعب(خسته شد)

ماتعبَ(خسته نشد)

یتعبُ(خسته می شود)

لایتعبُ(خسته نمی شود)

لاتتعبْ(خسته نباش)

شربتَ(نوشیدی)

ماشربتَ(ننوشیدی)

تشرَبُ(می نوشی)

لاتشربُ(نمی نوشی)

لاتشربْ(ننوش)

صرخنَ(فریاد زدند)

ماصرخنَ(فریادنزدند)

یصرخنَ(فریاد می زنند)

لایصرخنَ(فریاد نمی زنند)

لاتصرخنَ(فریاد نزنید)

 

التمرین الخامس :

مثنی (مفرد) : والدین (والد) جنتان (جنت) بحرین (بحر)

جمع سالم (مفرد) : مسئولین (مسئول) عالمات(عالمة) صادقین(صادق) صالحات(صالحة) خاشعون(خاشع)فراشات(فراشة)

جمع مکسر(مفرد) : ایّام (یوم) علوم (علم) عباد (عبد)

 

التمرین السادس :

هم

انتَ

هو

 

التمرین السابع :

مبتدا : قول

خبر : صدقٌ

فاعل : اللهُ

مفعول : الامثالَ

مجرور به حرف جر : الناسِ

 

التمرین الثامن :

1.در جستجوی عیب های مردم نباشید.

2.خداوند می داند و شما نمی دانید.

3.رکوع و سجود کنید و پروردگارتان را بپرستید.

 



الإعراب والتحلیل الصرفی :

التحلیل الصرفی :

التحلیل الصرفی ،بررسی ویژگی های فردی هر کلمه است ، بدون در نظر گرفتن موقعیت آن کلمه در جمله.(در فارسی به آن تجزیه می گوییم) اولین گام در تحلیل صرفی این است که تشخیص دهیم ، کلمه ی مورد نظر اسم است یا فعل است یا حرف.

ü       اگر اسم است، ویژگیهای فردی آن به ترتیب چنین خواهد بود:

عدد (مفرد،مثنی،یاجمع) ، جنس (مذکر،مؤنث) ، جامد یا مشتق(نوع مشتق)، نکره یا معرفه بودن(نوع معرفه) ، مبنی یا معرب (اگر معرب بود منصرف یا غیر منصرف بودنش را مشخص کنیم)

ü       اگر فعل است، ویژگی های فردی آن به ترتیب چنین خواهد بود :

زمان (ماضی، مضارع، امر) ، صیغه (غائب،مخاطب،متکلم) ، مجرد یا مزید (نوع مزید ) ، لازم یا متعدی ، مبنی یا معرب، معلوم یا مجهول .

ü       اگر حرف است ،ویژگی های فردی آن به ترتیب چنین خواهد بود :

نوع حرف ، عامل یا غیر عامل ، نوع مبنی (زیرا حروف همه مبنی اند).

 

 

الإعراب :

الإعراب ،بررسی نقش هر کلمه است ، با در نظر گرفتن موقعیت آن کلمه در جمله .(در فارسی به آن ترکیب می گوییم).اولین گام در الإعراب این است که تشخیص دهیم کلمه ی مورد نظر ،در چه جمله ای قرار گرفته (جمله ی فعلیه یا اسمیه).

ü       اگر کلمه ی مورد نظر ما در جمله ی فعلیه است :

در صورتی که آن کلمه اسم باشد ممکن است نقشهایی مانند فاعل ،نائب فاعل ،مفعول ،مجرور به حرف جر،....را بپذیرد.

در صورتی که آن کلمه فعل باشد علاوه بر بیان نقش فعل ، باید فاعلش را نیز در کنارش مشخص کنیم.

در صورتی که آن کلمه حرف باشد نیازی به الإعراب ندارد.

ü       اگر کلمه ی مورد نظر ما ، در جمله ی اسمیه است :

یا نقش مبتدا دارد و یا  خبر (که با توجه به توضیحاتی که در بحث جمله ی اسمیه گذشت می توانیم نقش هرکدام را تشخیص دهیم).

نکته : البته در بحث نواسخ مبتدا وخبر خواهیم دید که با آمدن هرکدام از نواسخ در ابتدای جمله ی اسمیه تغییراتی در إعراب مبتدا وخبر ایجاد می شود .

بیشتر بدانیم :                                                            

نقشهای مرفوع : فاعل ،نائب فاعل ،مبتدا ،خبر،اسم افعال ناقصه ،اسم افعال مقاربه،خبر حروف مشبه بالفعل،خبر لا نفی جنس

نقشهای منصوب : مفعول به ،مفعول فیه ،مفعول له(لأجله) ،مفعول مطلق،حال ، تمییز ،مستثنی،منادیَ ،خبر افعال ناقصه ،خبر افعال مقاربه ،اسم حروف مشبه بالفعل ،اسم لانفی جنس.

نقشهای مجرور : مجرور به حرف جر ،مجرور به اضافه(مضاف الیه).

 

کلمه

التحلیل الصرفی

الإعراب

اسم

اسم-(مفرد،مثنی یاجمع )-(مذکریامؤنث)-جامد یامشتق(نوع مشتق)-     نکره یامعرفه(نوع معرفه)- مبنییامعرب-(اگر معرب بود: منصرف یاغیرمنصرف).

درقسمت الإعراب باید نقش کلمات را در جمله مشخص کنیم.

اگرجمله فعلیه است ،نقشهایی مانند:فاعل،مفعول،مجرور به حرف جر،......

اگرجمله اسمیه است،نقشهایی مانند:مبتدا، خبر،اسم وخبر افعال ناقصه ،حروف مشبه......

نکته:ضمیرها،اسمهایموصول،اسمهای اشاره و.......جزء اسمها به شمار می آیند وبرای تحلیل صرفی بایدخصوصیاتشان بیان شود.

فعل

فعل-(ماضی،مضارعیا امر)- صیغه(غائب،مخاطب،متکلم) - ثلاثی مجرد یا مزید(باب مزید)- لازم یامتعدی- معرب یا مبنی- معلوم یا مجهول.

حرف

نوعحرف- عامل یا غیر عامل- مبنی بر........

 

للإعراب والتحلیل الصرفی :

(ذَهَبَ الطالِبُ إلی المدرسةِ).

کلمه

التحلیل الصرفی

الإعراب

ذَهَبَ

فعل،ماضی،للغائب،ثلاثیمجرد،لازم،مبنی،معلوم.

فعلوفاعله الطالبُ(جمله فعلیه)

الطالِبُ

اسم،مفرد،مذکر،مشتق(اسمفاعل)،معرفه(ذوللام)،معرب،منصرف.

فاعلمرفوع

إلی

حرفجر،عامل،مبنی بر سکون.

 

المدرسةِ

اسم،مفرد،مؤنثمجازی،مشتق(اسم مکان)،معرفه(ذوللام)،معرب،منصرف

مجروربه حرف جر

 


جمله ی اسمیه :

جمله ای است که با یک اسم مرفوع(مبتدا) شروع شود مانند :  القِناعَةُ  کنزٌ .

نکته : ممکن است قبل از مبتدا ،جارومجرور یا ظرف یا اسم استفهام بیاید.مانند :(فی الصَدرِ علمٌ، هناکَ کتابٌ ،مَنْ انتَ ) .در این صورت باز هم جمله، اسمیه است .

ارکان جمله ی اسمیه : مبتدا ، خبر

 

مبتدا :  اسمی است مرفوع که درباره ی آن خبر می دهیم ومعمولاً در ابتدای جمله ی اسمیه می آید.

نکته : مبتدا معمولاً به صورت معرفه می آید.   اللهُ   عالمٌ .

نکته :  اسمهای مبنی اگر در ابتدای جمله بیایند،مبتدا و محلاً مرفوع هستند.   هذا کتابٌ .            هوَ عالمٌ.

 

خبر :  اسمی است مرفوع که درباره ی مبتدا خبر می دهد و معمولاً پس از مبتدا می آید .

نکته :خبر معمولاً به صورت نکره می آید .  اللهُ  عالمٌ .

 

انواع خبر :

1.مفرد    2.جمله    3.شبه جمله

1.خبرمفرد: اگر خبر به صورت یک اسم مرفوع ، بعد از مبتدا بیاید آنرا خبر مفرد به شمار می آوریم .(هرچند مثنی یا جمع باشد).

الطالبُ ناجحٌ          الطالبانِ ناجحانِ         الطلابُ ناجحونَ .

2.خبر جمله : (می تواند جمله ی اسمیه یا فعلیه باشد)

خبر جمله(فعلیه) : اگر بعد از مبتدا یک فعل(یا یک فعل با متعلقاتش مانند فاعل،مفعول...)بیاید،خبر از نوع جمله ی فعلیه است . مانند : العلمُ یَرفَعُ الإنسانَ .  (یَرفَعُ...)خبر از نوع جمله ی فعلیه است.

خبر جمله(اسمیه) : اگر بعد از مبتدا یک اسم مرفوع که ضمیری به آن متصل است بیاید(وبعد از آن یک اسم مرفوع دیگر یا جارومجرور بیاید) ،خبر از نوع جمله ی اسمیه است.مانند: العلمُ مقامُهُ رفیعٌ .(مقامُهُ....)خبر از نوع جمله ی اسمیه است.

3.خبر شبه جمله : اگر بعد از مبتدا ، جارومجرور یا ظرف بیاید ،خبر از نوع شبه جمله است .مانند: الحَمدُ لِّلهِ .( لِلّهِ) خبر از نوع شبه جمله است.

نکته :اگر خبر از نوع مفرد باشد علامت رفع(  ُ ، ٌ ،ان ،ون) ظاهر می شود ولی اگر خبر از نوع جمله یا شبه جمله باشد ،محلاً مرفوع است یعنی علامت رفع، ظاهر نمی شود.

مطابقت خبرمفرد  با مبتدا :

قبل از توضیح این بحث ،بهتر است بدانیم از آنجاکه خبر مفرد یک اسم است، ممکن است یا جامد باشد یا مشتق.

1.اگر خبر ،مشتق باشد،با مبتدا از نظر عدد(مفرد،مثنی،جمع)وجنس(مذکرومؤنث) ،مطابقت می کند.

مانند: (الصلاةُ واجبةٌ) (المؤمنونَ ناجحونَ). (واجِبةٌ و ناجِحونَ) اسم فاعل ومشتق هستند بنابراین با مبتدا به لحاظ عددوجنس،مطابقت کرده اند.

2.اگر خبر ،جامد باشد، با مبتدا از نظر عدد(مفرد،مثنی،جمع)وجنس(مذکرومؤنث) ،مطابقت نمی کند.

مانند: (الصلاةُ عمودُ الدّین) (الشهداءُ سراجُ الاُمةِ). (عمودُ و سراجُ) اسم جامد هستند بنابراین نیازی به مطابقت کردن با مبتدا ندارند.

 

؟؟؟؟؟؟ آیا می توان جای مبتدا وخبر را عوض کرد یعنی خبر را در اول جمله و مبتدا را در آخر آورد.

جواب : بله در دو مورد ،لازم است خبر بر مبتدا،مقدّم شود :

1.اگر مبتدا ،یک اسم نکره ، وخبر از نوع شبه جمله باشد مانند: فی الصدرِ  علمٌ .(فی الصدرِ)خبر از نوع شبه جمله و(علمٌ) مبتدای نکره است بنابراین آنها را جابجا کرده ایم یعنی خبر را مقدّم ومبتدا را مؤخر کرده ایم.

·         اگر مبتدا معرفه وخبر شبه جمله باشد ،مقدّم و مؤخر کردن هرکدام جایز است.مثلاً (السؤالُ لی) و (لی السؤالُ)  هر دو صحیح هستند ،زیرا (السؤالُ)که مبتدا است، معرفه است.

2.اگر خبر اسم استفهام باشد باز هم لازم است که بر مبتدا ،مقدم شود مانند : (مَنْ  أنتَ) که (مَنْ) اسم استفهام است بنابراین بر مبتدا مقدم شده است .


جمله :

جمله دو نوع است 1. فعلیه  2. اسمیه

جمله ی فعلیه : جمله ای است که با فعل شروع می شود مانند : کَتَبَ الطالبُ الدرسَ .

نکته : در جملات فعلیه ممکن است گاهی قبل از فعل ، جارومجرور یا ظرف یا اسم منصوب یا ضمیرمنصوب بیاید.

 فی المدرسة  کَتَبتُ الدرسَ.            الیومَ اکملتُ لَکُم دینکم.             الکتابَ طالعتُ .                ایّاکَ نَعبُدُ.

 

ارکان جمله ی فعلیه :

جمله ی فعلیه حتماً دارای فعل وفاعل است و گاهی ممکن است علاوه بر آن ، مفعول ، جارومجرور ،....نیز داشته باشد.

فعل :

قبلاً هم گفتیم که فعل به لحاظ نیاز یا عدم نیاز به مفعول بر دو قسم است:لازم ومتعدی.

فعل لازم: فعلی است که فقط نیاز به فاعل دارد. مانند فعل(ذَهَبَ) در جمله ی  (ذَهَبَ علیٌّ).

فعل متعدی:فعلی است که علاوه بر فاعل به مفعول هم نیاز دارد.                                                                 مانند فعل(نَصَرَ) در جمله ی (نَصَرَ اللهُ الرَسولَ).

فاعل:

اسمی است مرفوع که بعد از فعل می آید وجوابی است به سؤال: (چه کسی؟)یا (چه چیزی؟).

اعراب اصلی مرفوع (  ُ  ٌ ) است .

نَجَحَ المُؤمنُ   (المؤمنُ فاعل است و علامت رفع آن هم حرکت ضمه   ُ   در انتهای آن است.

نکته :اگر فاعل، اسم مبنی باشد ،علامت رفع  ظاهر نمی شود مانند : نَجَحَ ذلکَ (در اینجا ذلکَ  که فاعل است، یک اسم اشاره است ومی دانیم که اسمهای اشاره مبنی هستند)

اقسام فاعل :

1.اسم ظاهر : هرگاه بعد از فعل ، یک اسم مرفوع بیاید ، آن را فاعل از نوع اسم ظاهر به شمار می آوریم.

ذَهَبَ الطالبُ إلی المدرسةِ . (الطالبُ فاعل از نوع اسم ظاهر است)

2.ضمیر بارز : منظور همان ضمیرهای متصل مرفوع(متصل فاعلی ) است که به انتهای فعلهای معلوم متصل شده اند.

(این ضمایر،محلاً مرفوعند)

الطلّابُ ذَهَبُوا إلی المدرسةِ. (ضمیر بارز(و)در انتهای فعل (ذهبوا)فاعل است).

3.ضمیر مستتر : اگر فاعل، نه اسم ظاهر باشد و نه ضمیر بارز، از نوع ضمیر مستتر خواهد بود .

در جمله ی (الرجلُ ذَهَبَ) فاعل،ضمیر(هوَ) است که در فعل (ذَهبَ) مستتر است.

؟؟؟؟؟؟؟ چرا (الرجلُ) را به عنوان فاعل در نظر نمی گیریم؟

جواب : زیرا (الرجلُ) قبل از فعل آمده است در حالی که فاعل باید بعد از فعل بیاید.

 

مطابقت فعل و فاعل :

1.مطابقت از نظر عدد (مفرد،مثنی،جمع )    2.مطابقت از نظر جنس (مذکر و مؤنث)

1.مطابقت از نظر عدد :

الف. در صورتی که فاعل از نوع اسم ظاهر باشد ،فعل در ابتدای جمله به صورت مفرد می آید.

نَجحَ المؤمنُ.        نجحَ المومنان.        نجحَ المؤمنون.

ب.در صورتی که فاعل از نوع اسم ظاهر نباشد،فعل باید با اسم قبل از خودش مطابقت کند.

المؤمنُ نَجَحَ .      المؤمنان نَجَحا .      المؤمنون نجحوا .

؟؟؟؟؟؟؟ آیا اکنون می توانید فاعل را در این سه جمله مشخص کنید؟

................          ....................      ....................

2.مطابقت از نظر جنس :

بین فعل و فاعل به لحاظ جنس مطابقت وجود دارد به این صورت که اگر فاعل مذکر باشد فعل هم به صورت مذکر و اگر فاعل مؤنث باشد ،فعل هم به صورت مؤنث ذکر می شود.

نَجحَ المؤمنُ.             نجحَ المومنان.               نجحَ المؤمنون.

نَجحَتْ المؤمنةُ.         نَجحَتْ المومنتان.            نَجحَتْ المؤمناتُ.

نکته :

در چند مورد می توان فعل را هم به صورت مذکر وهم به صورت مؤنث بیان کرد :

1.اگر فاعل مؤنث مجازی باشد .

طَلَعَ الشمسُ.                      طَلَعَتْ الشمسُ.

2.اگر فاعل مؤنث حقیقی باشد ولی بلافاصله بعد از فعل نیامده باشد(یعنی بین فعل و فاعل فاصله باشد)

جاءَ  الیَومَ  فاطِمةُ .                جاءَتْ  الیَومَ   فاطمةُ .

3.اگر فاعل مذکر و جمع مکسر باشد.

ذَهَبَ الرجالُ .                 ذَهَبَتْ الرجالُ .

مفعول :

اسمی است منصوب که معمولاً پس از فعل و فاعل می آید و جوابی است به سؤال (چه کسی را )یا (چه چیزی را).

اعراب اصلی منصوب (  َ  ً ) است.    أنزَلَ اللهُ  القرآنَ .

انواع مفعول :

1.اسم ظاهر : اسمی منصوب که جوابی به سؤال (چه کسی را )یا (چه چیزی را) باشد.    قَرَأتُ الدرسَ .

2.ضمیر منفصل منصوب : (این ضمایر،محلاً منصوبند)    إیاکَ نَعبُدُ .

3.ضمیر متصل منصوب ومجرور: قبلاً گفتیم که هرگاه این ضمایر به فعل متصل شوند ،در جمله، نقش مفعول به  دارند(این ضمایر نیز،محلاً منصوبند).      رأیتُکَ فی المدرسةِ.

؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جای مفعول کجای جمله است؟

جواب : مفعول معمولاً بعد از فعل و فاعل می آید ولی می تواند قبل از فعل یا فاعل نیز در جمله ذکر شود :

قَرَأ الطالبُ الدرسَ .           قرأ الدرسَ الطالبُ .            الدرسَ قَرَأ الطالبُ.

نکته :

اغلب در ترجمه ی مفعول از حرف (را) استفاده می کنیم ولی ممکن است گاهی از حروف دیگری مانند(از،به،با،..) نیز استفاده شود.مانند: (سأل الناسُ الرسولَ : مردم از رسول پرسیدند).

نکته :

افعال دومفعولی: اغلب فعلها یک مفعول می پذیرند ولی بعضی فعلها،دومفعولی هستند مانند :

أعطی(داد) ، آتی(داد) ، مَنَحَ(داد) ، وَهَبَ(بخشید) ،جَعَلَ(قرار داد) ، أذاقَ(چشاند) ، ألبَسَ(پوشاند) ، وَعَدَ(وعده داد) ،سمّی(نامید).

مثال :  إنّا  أعطَیناکَ  الکَوثَر .(فعل (أعطینا) دارای دو مفعول است: (کَ)مفعولٌ به اول،و(الکَوثَر)مفعولٌ به دوم است).

جار و مجرور :

حرف جر : حروفی مانند(فی) که در مبحث حروف، آنها را به صورت کامل بیان کردیم.

مجرور به حرف جر : اسمی که بعد از حرف جر می آید.  اعراب اصلی مجرور   ِ    ٍ   است.(المحفظةِ)

جار و مجرور : به حرف جر و اسم مجرور  پس از آن ، جار ومجرور  می گویند .( الکتابُ فی المحفظةِ )


معرب ومبنی:

قبل از تعریف و توضیح معرب ومبنی بهتر است بدانیم که این بحث مربوط به هرسه نوع کلمه (اسم،فعل،حرف)است.

 کلمات به لحاظ متغیّر یا ثابت بودن حرکت حرف آخر یا معرب هستند یا مبنی.

معرب : کلماتی هستند که با تغییر موقعیت در جمله ، حرکت حرف آخرشان تغییر می کند .مانند : (تلمیذ) که می تواند حرکات مختلفی را بپذیرد : (تلمیذٌ ، تلمیذاً ، تلمیذٍ ).

مبنی : کلماتی هستند که با تغییر موقعیت در جمله ، حرکت حرف آخرشان ثابت می ماند. مانند : (هُوَ) ، (ذَهَبَ) ، (فی)

مواردی که لازم است در اینجا بررسی کنیم :

1.       إعراب و بِنا    2.اقسام کلمات معرب و مبنی

 

إعراب چیست؟

به حرکت آخر کلمات معرب ، اعراب گفته می شود.که بر چهار نوع است :

1.إعراب رفع (  ُ  ٌ ) : کلمه ای که این اعراب را داشته باشد به آن مرفوع می گوییم مانند : یَخرُجُ ، کتابُ ، کتابٌ

2.إعراب نصب (  َ  ً ) : کلمه ای که این اعراب را داشته باشد به آن منصوب می گوییم مانند :      أن یَخرُجَ ، کتابَ ،کتاباً

 3.إعراب جر (  ِ  ٍ ) : کلمه ای که این اعراب را داشته باشد به آن مجرور می گوییم مانند : کتابِ ، کتابٍ

4.إعراب جزم (  ْ ) : کلمه ای که این اعراب را داشته باشد به آن مجزوم می گوییم مانند : لَم یَخرُجْ

نکته : اعراب جر ، مختص اسم، و اعراب جزم، مختص فعل می باشد. ولی اعراب رفع و نصب را هم اسمها می پذیرند و هم فعلها .

بِنا چیست:

 به حرکت آخر کلمات مبنی، بِنا گفته می شود.که بر چهار نوع است :

1.       مبنی بر ضمه ( ُ ) : مانند : نَحنُ ، منذُ

2.       مبنی بر فتحه (  َ ) : مانند : أنتَ ، کَتَبَ

3.       مبنی بر کسره (  ِ ) : مانند : هؤلاءِ ، هذهِ

4.       مبنی بر سکون (  ْ ) : مانند : لَمْ ، إذهَبْ

نکته : اسمهای مبنی و حروفی که در آخرشان ( ا ، یَ ، ی ) باشد، مبنی بر سکون به شمار می آیند. مانند : ما ، لا ، إلیَ ، علیَ ، الذی ، فی .

 

اقسام کلمات معرب و مبنی :

اقسام فعلهای معرب و مبنی :

فعلهای مبنی : ماضی ، امرمخاطب ، دو صیغه ی جمع مؤنث مضارع .

فعلهای معرب : فعل مضارع (به جز دو صیغه ی جمع مؤنث مضارع).

 

اقسام اسمهای معرب و مبنی :

اسمهای مبنی : ضمایر ، اسمهای اشاره ، اسمهای موصول ، اسمهای استفهام.

اسمهای معرب : بیشتر اسمها (به جز اسمهای مبنی).

 

اقسام حروف معرب و مبنی :

تمام حروف ، مبنی هستند .

 

اکنون به بررسی فعلهای معرب ومبنی می پردازیم.(و همانگونه که گفتیم،اسمها وحروف را نیز در جای خود بررسی خواهیم کرد)

فعل معرب : فعلی است که حرکت حرف آخر(لام الفعل) آن با تغییر موقعیت تغییر کند.

اقسام فعل معرب : فعل مضارع به جز دو صیغه ی جمع مونث آن(6و12) معرب است.

برای نامگذاری اعراب آخر فعلهای معرب از چه اصطلاحاتی استفاده می کنیم؟

رفع که علامت اصلی آن ضمه  ُ  است.مانند:یَضربُ

نصب که علامت اصلی آن فتحه   َ  است.مانند:أن یضرِبَ

جزم که علامت اصلی آن سکون  ْ  است.مانند:لا تَضرِبْ

 

ü        نکته: فعلها اعراب (جر)ندارند و این اعراب مخصوص اسم است.

 

فعل مبنی: فعلی است که حرکت حرف آخر(لام الفعل) آن با تغییر موقعیت ثابت بماند.

اقسام فعلهای مبنی : فعل ماضی،فعل امر مخاطب،و دو صیغه ی جمع مونث فعل مضارع(6و12) فعلهای مبنی اند.

بیشتر بدانیم : فعل مضارع و امری که در آخرشان نون تأکید بیاید نیز مبنی می باشند.

1.       نون تأکید چیست؟ نونی است که به آخر فعل مضارع و امر متصل می شود تا معنای آنها را مورد تأکید قرار دهد.   نون تأکید دو نوع است:  1.نون تأکید ثقیله (نَّ) مانند: یَنصُرنَّ .       2.نون تأکید خفیفه (نْ) مانند:یَنصُرَنْ 

 

فعلهای مبنی را بر طبق حرکت حرف آخر چنین می نامیم:

مبنی بر ضم مانند کَتَبُوا

مبنی بر فتح مانند کَتَبَ

مبنی بر کسر مانند تَکتُبِنَّ

مبنی بر سکون مانند اُکتُبْ

 

اسم معرب : اسمی است که حرکت حرف آخر(لام الفعل) آن با تغییر موقعیت تغییر کند.

برای نامگذاری اعراب آخر اسمهای معرب از چه اصطلاحاتی استفاده می کنیم؟

رفع که علامت اصلی آن ضمه   ُ   و   ٌ  است.مانند: الطالبُ،طالبٌ (ذَهَبَ الطالبُ الی المدرسةِ)

نصب که علامت اصلی آن فتحه   َ و  ً   است.مانند:الطالبَ ، طالباً(رأیتُ الطالبَ فی المدرسةِ)

جر  که علامت اصلی آن کسره   ِ  و  ٍ  است.مانند:الطالبِ ، طالبٍ (ذهبَ المُعلمُ إلی الطالبِ )

نکته : به اسمهای دارای اعراب رفع ، نصب ،جر ، به ترتیب : مرفوع ، منصوب ، مجرور می گوییم .

ü        اسمها اعراب (جزم)ندارند و این اعراب مخصوص فعل است.

اسم مبنی: اسمی  است که حرکت حرف آخر(لام الفعل) آن با تغییر موقعیت ثابت بماند.

ضمیرها، اسمهای اشاره ، اسمهای موصول ، اسمهای استفهام (و همچنین اسمهای شرط ، منادای علم و منادای نکره مقصوده ، اسم لا نفی جنس ، هر دو جزء اعداد یازده تا نوزده به غیر از جزء اول عدد دوازده)  اسم مبنی هستند.پس هر اسمی غیر از اسمهای مبنی را اسم معرب به شمار می آوریم.

اسمهای مبنی را بر طبق حرکت حرف آخر چنین می نامیم:

مبنی بر ضم مانند نَحنُ

مبنی بر فتح مانند هوَ

مبنی بر کسر مانند هؤلاءِ

مبنی بر سکون مانند الذی

نکته : حروف واسمهای مبنی که آخرشان ( ا، ،ی) باشد مبنی بر سکون به شمار می آیند. مانند: لا، إلی،الذی

 

 

ü      حروف همگی مبنی هستند و حرف معرب وجود ندارد.

 

 


اسم موصول

اسم موصول اسمی است که دو جمله را به هم متصل می کند ومعنای آن به وسیله ی جمله ای که پس از آن می آید کامل می شود. به جمله ی پس از موصول ، صله می گویند.

الذینَ یجتهدون فی الدّرسِ ، ینجحونَ فی الحیاةِ .

(الذین)موصول است. وجمله ی (یجتهدون فی الدرسِ) صله ی موصول است.

نکته : همانگونه که مشاهده می کنید موصول می تواند در ابتدای جمله نیز بیاید.

 

اسم موصول دو نوع است :

 1.موصول عام (موصول مشترک)   2.موصول خاص

اسمهای موصول مشترک عبارتند از :

مَن(کسی که ، کسانی که)

ما (چیزی که ، چیزهایی که )

 

 

اسمهای موصول خاص :

 

              مذکر

                        مؤنث

مفرد

الذی(که ،کسی که ،چیزی که)

التی(که ،کسی که ،چیزی که)

مثنی

اللذانِ– اللذَینِ (که ،کسانی که )

اللتانِ– اللتَینِ (که ،کسانی که )

جمع

الذین (که ، کسانی که )

اللاتی(که ،کسانی که )

 

؟؟؟؟؟چرا به موصول های عام و خاص این نامها را داده اند؟

به موصول خاص از این نظر ، خاص می گویند که برای مفرد ، مثنی ، جمع ، مذکر و مؤنث ، لفظ خاصی دارد ولی موصول مشترک اینگونه نیست و برای همه یکسان است .

 

X